دانلود آهنگ

ساخت وبلاگ

امکانات وب

یه عوضی لباسامو برداشت وتا به خودم بیام بهم حمله کرد ،داشتم فرار میکردم که گیر تو افتادم. حالم ازهمتون بهم میخوره ،مرده شور هر چی مرده ببرن ،کثافتای اشغال، از همه تون متنفرم...از همتونننننننننن.... این حرفا رو در حالی که گریه ی ارومم تبدیل به هق هق شده بود میگفتموبا مشت تو سینه پهنش میکوبیدم.اصلا حال طبیعی نداشتم. فشار روحی بدی رو تو این مدت تحمل کرده بودم. عین لیوان ابی که سر پر شده خودمو خالی میکردم... گفتم الانه که با یه مشت محکم دهنمو سرویس کنه اما دیدم نه با نیش خندی دوطرف کمرمو گرفت واز زمین بلندم کرد و انداختم رو شونش وبه سمت ساختمون مخصوص خودش رفت. هنوزم داشتم با مشت و لگد به سرو کله اش میکوبیدم _ولم کن عوضی ،بزار برم، داری منو کجا میبری؟ بزارم زمین... با عصبانیت ضربه محکمی به پشتم زد و گفت: خفه میشی یا خودم صداتو ببرم . با چنان خشمی این حرف و زد که از ترس صدام تو گلوخفه شد و اروم گرفتم اما انگار اشکام تازه راه خودشونو پیدا کردن. وارد ساختمون شدیم از چند تا پله بالا رفت در اتاقی رو باز کرد و یهو منو پرت کرد جیغی کشیدم و گفتم الانه که استخونام بشکنه اما روی یه تخت با دشک نرم و فنری افتادم. با صدا نفسمو بیرن دادم که دیدم با تمسخر جلوم وایساده در حالی که جعبه کمک های اولیه دستشه. بی اختیاربا دست پاچگی ملافه رو تختو دورم پیچیدم که باعث شد نیشخندش تبدیل به قهقهه بشه. دندونای ردیف و سفیدش عین مروارید تو نور مهتابی میدرخشید . کمی که اروم گرفت کنارم نشست و زل زد تو چشمام ؛همینطور که ملافه رو محکم دورم نگه داشته بودم خودمو عقب کشیدم. هاکان _کاریت ندارم نترس .فقط تا بیشتر از این تختمو به گند نکشیدی بزار تمیزت کنم. از لحن حرف زدنش لجم گرفت انگار کثافت سرتاپامو گرفته که اینجوری میگفت. با عصبانیت تو چشماش زل زدمو گفتم : فکر کنم تازه از شنا برگشتم پاک پاکم،لازم به تمیزکاری نیست. هاکان با همون لبخند تمسخر امیز گوشه لبش نگام کرد. _مطمئنی.، بهتره یه نگاه به سر تا پات بندازی. نگاهی به خودم انداختم،وای خدای من جا به جای ملافه خونی شده .این خونا کجا بود، بی اختیار ملافه رو کنار زدم ،تمام بدنم خراشیده وزخم شده بود . با یه حرکت بلند شد ملافه رو از دورم کنار زد وپشت سرم نشست ،خواستم بلند شم که موهای بلندموتودست گرفت وکشید پایین با ناله افتادم کنارش. _چیکار میکنی وحشی؟ هاکان_بگیر بتمرگ به اندازه کافی تحملت کردم. نترس اینقدرتن و بدن خوش هیکل ولخت دیدم کهتو پیششون هیچی. خیلی بهم برخورده بود اون حق نداشت با من اینجوری حرف بزنه.عوضی... داشت بند سوتینمو باز میکرد که سریع از تخت پریدم پایین _ خودم میتونم زخمامو تمیز کنم احتیاجی به شما ندارم.
دانلود آهنگ...
ما را در سایت دانلود آهنگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ali riyaziyat19860 بازدید : 649 تاريخ : شنبه 28 ارديبهشت 1392 ساعت: 14:27